دختر/آدمکش p4

توت فلنگی 🍓 توت فلنگی 🍓 توت فلنگی 🍓 · 1402/05/18 15:33 · خواندن 1 دقیقه

بچه ی همسایه بود وای 😑

رفتم خوابیدم🛌🏻

صبح پاشدم تخم مرغ درست کردم رفتم سر کار 🍳🏃🏻‍♀️

بعد کار اومدم خونه و دوش گرفتم 🛀🏻

از حموم اومدم و گفتم کاش ایزابل اینجا بود 😔

تا اینکه یهو صدای در اومد 😰

در رو باز کردم ایزابل بود 😳

اونو دعوت کردم تو امروز ماموریت نداشتم 😁

و چون جایی نداشت بمونه شب پیش من موند 🤗

خواهر عزیزم پیش منه فردا صبح رفتم خرید 🛍

برگشتم ایزابل رفته بود و یه نامه و یه کادو رومیزی بود 🧾🎁

از طرف ایزابل بود نوشته بود ممنون بابات پذیرایی 😄

این برای بهترین خواهر بزرگه دنیا آبجی ایزابلا 😊

اشکم در اومده بود در کادو رو باز کردم 😢

وای همون کیمونو ای که مامان گفت میده بهم👘

با یه جا کلیدی که دکمشون فشار دادم 💢

صدای لالایی مامان و من و ایزابل می اومد ❕

گریم گرفته بود گفتم ببخشیدددددددددد ب ب ببخشیییییییییییییییییییییییییید ببخشییییییییییییییییددد دددددددددددد ببخشیددددد خوابم برد و ........

_____________________________________________________

ببخشید دیر شد فردا قسمت بعد رو میذارم 😊 بای بای